لواشک آلو...........
نگاه حریصانه دختر کوچک همسایه...........
نمی دانم وقتی پشتم را کردم ........ چه فکری می کرد........
اما ... من فقط می خواستم تقسیم عادلانه لواشک را نبیند........
لذت چشیدن طعم لواشک..........
همراه با لبخند مهربان دختر همسایه..........
لواشک کم بود.........
سهم دخترک تمام آن بود............
و سهم من............ پلاستیک روی لواشک...........
چه طعمی داشت........
ملس .......... ترشی پلاستیک لواشک......... شیرینی مهربانی..........
کاش............. هنوز مهربانی کودکی را داشتم...!!
:: بازدید از این مطلب : 296
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3